داستان شبکه جادویی در شهر روترها
در یک شهر جادویی که شهر روترها نام داشت، تمام خانهها با خطوط ارتباطی به هم متصل بودند. روترها (ساکنین این شهر) باید بهترین مسیر را برای فرستادن نامهها به یکدیگر پیدا میکردند. اما پیدا کردن این مسیرها به این سادگی نبود! هر روتر یک دانشآموز باهوش بود که باید یاد میگرفت چطور مسیرهای جدید را پیدا کند و به دوستانش اطلاع دهد.
Dynamic Routing (مسیریابی پویا)
روترها تصمیم گرفتند که به جای تنظیم دستی مسیرها، خودشان مسیرها را یاد بگیرند (Learning). آنها به طور مداوم درباره خطوط جدید و وضعیت شهر از هم خبر میگرفتند و این اطلاعات را آگهی (Advertise) میکردند تا همه باخبر شوند. به این روش گفتند مسیریابی پویا.
IGP و EGP (مسیریابی داخلی و خارجی)
در این شهر، برخی روترها فقط در داخل یک منطقه (مثل محله) کار میکردند. این نوع مسیریابی را IGP (Interior Gateway Protocol) نامیدند.
اما بعضی از روترها باید بین شهرها پیام میفرستادند، که به آن EGP (Exterior Gateway Protocol) گفتند.
Distance Vector (مسیریابی برداری)
در یکی از جلسات شهر، برخی روترها تصمیم گرفتند فقط درباره فاصلهها (مثلاً تعداد خانهها تا مقصد) حرف بزنند. هر روتر فقط از همسایهاش درباره فاصلهها یاد میگرفت و اطلاعات را به بقیه میگفت. ساده بود، ولی اگر اطلاعات اشتباه میشد، ممکن بود نامهها در شهر گم شوند. این روش به نام Distance Vector شناخته شد.
Link State (حالت پیوند)
گروه دیگری از روترها تصمیم گرفتند که به جای اعتماد به حرف دیگران، نقشه کامل شهر را خودشان بکشند. آنها به جای «فاصله»، وضعیت هر خط ارتباطی را بررسی کردند و بهترین مسیر را با دقت انتخاب کردند. این روش Link State نام گرفت و بسیار دقیقتر بود.
Hybrid (ترکیبی)
بعضی از روترها گفتند: «چرا بهترینهای هر دو روش را با هم ترکیب نکنیم؟» به همین دلیل، روشی به نام Hybrid طراحی شد که هم از ایدههای Distance Vector و هم از Link State استفاده میکرد.
Path Vector (بردار مسیر)
روترهایی که بین شهرها کار میکردند (EGP)، تصمیم گرفتند نهتنها فاصله، بلکه کل مسیر را به همراه پیام ارسال کنند. اینطوری دیگر هیچکس شک نمیکرد که نامه کجا باید برود. این روش به نام Path Vector شناخته شد.
Convergence Time (زمان همگرایی)
وقتی اتفاق جدیدی در شهر میافتاد (مثلاً یک خیابان بسته میشد)، همه روترها باید از تغییرات باخبر میشدند. این فرایند زمان میبرد و به آن زمان همگرایی میگفتند. هر چه زمان همگرایی کمتر میشد، نامهها سریعتر و بدون خطا به مقصد میرسیدند.
مثال در میکروتیک با Winbox:
حالا بیایید ببینیم چطور این مفاهیم در روتر میکروتیک پیادهسازی میشود:
1. تنظیم Dynamic Routing با OSPF (Link State):
- به Winbox لاگین کنید.
- از منوی سمت چپ به مسیر زیر بروید:
IP > Routing > OSPF - یک Instance جدید بسازید:
- Name: MyOSPF
- Router ID: 1.1.1.1
- حالا در تب Networks، شبکهای که OSPF در آن فعال شود را وارد کنید:
- Network: 192.168.1.0/24
- Area: backbone
2. Distance Vector با RIP:
- در Winbox:
IP > Routing > RIP - یک Instance جدید بسازید و شبکهها را تعریف کنید:
- Network: 192.168.2.0/24
نتیجهگیری:
شهر روترها همیشه در حال یادگیری است. هر روش (Distance Vector، Link State، Hybrid) برای یک سناریوی خاص مناسب است. روترهای ما با کمک پروتکلهایی مثل OSPF، RIP و BGP این مفاهیم را در زندگی واقعی پیاده میکنند.
دیدگاه خود را بنویسید